Телеграм канал 'صبح و شعر'

صبح و شعر


580 подписчиков
361 просмотров на пост

ادبیات و هنر ، خوراکِ جان‌های ناخرسند و عاصی است در پناهشان زندگی طعم بهتری دارد🥰😍 🎼🎧📖📚
ارتباط با ادمین @anahitagirl

Детальная рекламная статистика будет доступна после прохождения простой процедуры регистрации


Что это дает?
  • Детальная аналитика 5'833'210 каналов
  • Доступ к 1'533'798'153 рекламных постов
  • Поиск по 5'705'068'066 постам
  • Отдача с каждой купленной рекламы
  • Графики динамики изменения показателей канала
  • Где и как размещался канал
  • Детальная статистика по подпискам и отпискам
Telemetr.me

Telemetr.me Подписаться

Аналитика телеграм-каналов - обновления инструмента, новости рынка.

Найдено 387 постов

჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸‍🍃‍჻ᭂ

دنیا را به بچه‌ها بدهیم
برای یک روز هم که شده دنیا با دوستی آشنا شود

✍🏻: #ناظم_حکمت

@sobhosher

🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃

👍 2
🥰 2
Видео/гифка, 30 сек,

჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸‍🍃‍჻ᭂ

عشق یعنی
مرا جغرافیا درکار نباشد
تو را تاریخ درکار نباشد...!

✍🏻: #نزار_قبانی

@sobhosher

🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃

❤ 2

.
჻ᭂ 🍃🌸 #شعرجهان ჻🌸‍🍃‍჻ᭂ

دنیا را به بچه‌ها بدهیم دست‌کم برای یک روز
مانند بادکنک رنگارنگی به دستشان بدهیم که بازی کنند
آواز خوانان در میان ستارگان بازی کنند
دنیا را به بچه‌ها بدهیم
مانند یک سیب درشت و مانند یک قرص نان گرم
دست کم یک روز شکمشان سیر شود
دنیا را به بچه‌ها بدهیم
برای یک روز هم که شده دنیا با دوستی آشنا شود
بچه‌ها دنیا را از دست ما خواهند گرفت
و درختان جاودان بر آن خواهند کاشت

✍🏻: #ناظم_حکمت

━··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher

👍 1
❤ 1
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_ششسدم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher

჻ᭂ 🍃 🌸 تک خطی خاص 🌸‍🍃‍჻ᭂ

بکوش تا عظمت در نگاه توباشد
نه در آنچه که بدان می نگری

✍🏻: #آندره_ژید
خط خوش: دکتر شکاکی


@khoshnevisydrshkkaki
@sobhosher

🍃჻ᭂ 🌸 🌸჻ᭂ 🍃

👍 1
Изображение

📚: شیطان و خدا
✍🏻: #ژان_پل_سارتر

@sobhosher

Видео/гифка

.
჻ᭂ 🍃🌸 #یک_برگ_کتاب ჻🌸‍🍃‍჻ᭂ
من مردم دنیا را به سه دسته تقسیم می‌کنم: آن‌هایی که خیلی پو‌‌ل‌دارند، آن‌هایی که اصلا ندارند ، آن‌هایی که مختصری دارند .
- دسته اول می‌خواهند آن‌چه را که دارند حفظ کنند نفعشان در این است که وضع موجود را به همین صورت نگه دارند.

- دسته دوم می‌خواهند آن‌چه را ندارند بدست بیاورند نفعشان در این است که وضع موجود را از میان بردارند و وضع دیگری که برای آن‌ها مفید باشد به وجود آورند این هردو دسته واقع بینند،
اشخاصی‌اند که می‌شود باشان کنار آمد.
-اما دسته سوم می‌خواهند نظام موجود را برهم بزنند تا آن‌چه ندارند بدست آورند در عین حال می‌خواهند نظام موجود را حفظ کنند تا آنچه دارند از دستشان نگیرند.
بنابراین آن چیزی را که در خیال ازبین می‌برند در عمل حفظ می‌کنند و برعکس آن چیزی که به ظاهر حفظ کردند در عمل از بین می‌برند خیال‌پرست این‌ها هستند ...


✍🏻: #ژان_پل_سارتر
📚 : #شیطان_و_خدا
ص۸۱
📎فایل pdf کناب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_پانسد_نود_نهم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

با تبریک به دوستان صدا‌پیشه💐

@sobhosher
‍ #دکلمه_ها 🎼🎶🎵🌸🍃

჻ᭂ 🍃🌸 #شعردیروز ჻🌸‍🍃‍჻ᭂ
شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد
زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد

گره ز دل بگشا وز سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد

ز انقلابِ زمانه عجب مدار که چرخ
از این فسانه هزاران هزار دارد یاد

قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش
ز کاسهٔ سر جمشید و بهمن است و قباد

که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند
که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد

ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
که لاله می‌دمد از خون دیدهٔ فرهاد

مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم
مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد

نمی‌دهند اجازت مرا به سیر سفر
نسیم باد مصَلّا و آب رکن آباد

قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ
که بسته‌اند بر ابریشم طرب دل شاد

🎤: #پریسا_کشاورز_حمید
🎼 : #حمیدآقائی
تک‌نوازی «‌تار» در دستگاه «چهارگاه»

@damihafez
@sobhosher

჻🌸‍🍃‍჻ᭂ࿐❖

نشاط این بهارم بی‌گل رویت چه‌کار آید
توگرآیی طرب آید بهشت آید بهارآید

ز استقبال نازت‌گر چمن را رخصتی باشد
به صد طاووس بندد نخل و یک آیینه‌وار آید

✍🏻: #بیدل_دهلوی
🎤: #ناهیدپرپینچی

درود برشما روزتان زیبا

჻🌸‍🍃‍჻ᭂ࿐❖
@sobhosher

Голосовое сообщение, 46 сек.
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_پانسد_نود_هشتم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
 
حکیمی پسران را پند همی‌داد
که جانان پدر هنر آموزید که ملک و *دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق* بخورد.
اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.
«سخت است پس از جاه تحکم بردن*
خو کرده به ناز جور مردم بردن »
***
*وقتی افتاد فتنه‌ای در شام
هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند

روستازادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند

پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند
 

✍🏻: #سعدی
📚: باب هفتم (در تاثیر تربیت)

*دولت: اقبال، بخت، ثروت
*تفاریق: چیزهای پراکنده،اندک اندک
*تحکم بردن: فرمان بردن،زور شنیدن
فرمان‌بری و اطاعت برای آن‌که زمانی صاحب‌ مقام بوده بسیار سخت است و بى مهرى برای نازپرورده دشوار و تحمل ناپذیر است.
*وقتی: زمانی
*فرا رفتند : هر كس از هر طرف و گوشه‌اى فرار كرد.

🍃جهان هنر دایم آباد باد
از آن معدن فضل و کان هنر #عرافی🍃

💐روز جهانی #هنر بر هنرمندان خجسته💐
@sobhosher

Голосовое сообщение, 111 сек.

.
჻ᭂ 🍃🌸#نثرفارسی჻🌸‍🍃‍჻ᭂ

«پدرم»
جلوی تاكسی نشسته بودم.
راننده كه سن‌اش بالابود مرتب نگاهم می‌كرد. وقتی فهميد متوجه نگاه‌هايش شده‌ام
پرسيد: «خوبی؟» گفتم: «بله» راننده پرسيد: «بابات خوبه؟»، پرسيدم: «بابای من؟»،
راننده گفت: «بله»،
گفتم: «شما بابای منو می‌شناسين؟»
‌راننده لبخند زد و گفت: «من و بابات دوستای صميمی هم بوديم... تو رو پای من بزرگ شدی... برو به بابات بگو احمد عزيزی ببين چی ميگه»، گفتم: «بابای من فوت كردن»، راننده ناباورانه نگاهم كرد و مثل ساختمانی كه زير ستون‌هايش ديناميت منفجر شود در يك لحظه فرو ريخت.
راننده پرسيد: «مرد؟»،
گفتم: «بله» گفت: «كی؟» «الان هفت سال مي شه»،
«هفت سال؟... چش بود؟»،
گفتم: «هيچی... يه دفعه سكته كرد»،
اشك‌های راننده پير مثل باران سرازير شد. قطرات درشت اشك پشت هم و بی‌آن‌كه صدایی از گلوی مرد بيرون بيايد از چشم هايش می ريخت.
من هم گريه‌ام گرفت و چشم‌هايم خيس شد.‌
راننده دستم را گرفت و گفت: «ما خيلی رفيق بوديم... تو رو پای من بزرگ شدی»، بعد گفت: «مهين خانم حالش چطوره؟»
‌گفتم: «مهين خانم كيه؟»
راننده گفت: «مادرت»، گفتم: «اسم مادر من مهين نيست»، راننده نگاهم كرد و پرسيد: «يعنی چی؟»
گفتم: «خوب مهين نيست ديگه»، راننده پرسيد: «مگه تو پسر آقا رضا نيستی؟»
گفتم: «نه»‌
«تو پسر رضا رضوانی نيستی؟»، «نه»، راننده كه هنوز چشم‌هايش خيس بود ترمز كرد و گفت: «پياده شو» ‌
گفتم: «چرا؟»،
راننده گفت: «برای اينكه با احساسات من بازی كردی، برای اينكه عصبانيم... برای اينكه حالم بده»،
گفتم: «آخه به من چه؟»، راننده فرياد زد: «می گم پياده شو»،
از تاكسی پياده شدم...‌
وسط خيابان پرت و خلوتی بودم كه هيچ ماشينی رد نمی شد. ايستادم... نمی‌دانستم بايد چه كار كنم. چند دقيقه بعد ديدم تاكسی دنده عقب به طرفم می‌آيد.
راننده جلوی پايم ترمز كرد و گفت: «بيا بالا»، سوار شدم و ديگر هيچ كدام حرفی نزديم...


✍🏻: #‌سروش_صحت

━··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#داستان_شب 😴

📖 هزار و یک شب  مجموعه‌ایست از حکایت‌ها و افسانه‌های قدیمی ایرانی، عربی و هندی به نقل از شهریار ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر است
بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد.

  #هزار_و_یک_شب
🔸   #شب_پانسد_نود_هفتم
قصه‌گو: #ليلا_پراشيده

@sobhosher

Найдено 387 постов