━··•✦❁🔅❁✦•··•━
#شعردیروز
━··•✦❁🔅❁✦•··•━
چنان سودای او بر خویشتن پیچاند آتش را
که دود رفته در سر باز میگرداند آتش را
چو شمع چهره از برق طلوع می برافروزد
به گرد خویش چون پروانه میگرداند آتش را
نگاه گرم از بیمش نهفتم در پس مژگان
چه دانستم که مشت خس نمیپوشاند آتش را
ضعیفان را نباشد زور بازوی قویدستان
سپند ما عبث بر خویش میخنداند آتش را
برآرد دود اگر از خرمن ما جای آن دارد
نگاه او که برق از سبزه میرویاند آتش را
عرق کز چهرة گلرنگ آتشگون فرو ریزد
اگر در آتش افشانند میسوزاند آتش را
به روی او گشاید غنچه و گل پر عرق گردد
گهی خنداند اخگر را گهی گریاند آتش را
چهسان با عارض او لاف یکرنگی تواند زد
که رخسارش به رنگی هر زمان گرداند آتش را
چنین کز نالهام فیّاض فوج شعله میجوشد
دم گرمم به خاکستر چرا ننشاند آتش را
✍🏻: #فیاض_لاهیجی
سده ۱۱
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🔅تک خط خاص🔅ᭂ
یاد آر ز شمع مرده یار آر
✍🏻: #علیاکبر_دهخدا
نویسنده و شاعر دورهی مشروطیت است. او یکی از پایه گذاران روزنامهی "صور اسرافیل" ، محبوبترین و تاثیرگزارترین نشریهی آن دوره، است. "لغتنامهی دهخدا" ،بزرگترین فرهنگ لغت و اعلام فارسی، مهمترین اثر اوست. امثال و حکم
یکی دیگر از دیگر آثار اوست.
👈🏻 هوش مصنوعی، شما را به دیدار با علی اکبر دهخدا دعوت میکند.
@sobhosher
━··•✦❁🔅❁✦•··•━
#نثرفارسی
━··•✦❁🔅❁✦•··•━
در قدیمالایام در دنیا یک دولتِ ایران بود، در همسایگی ایران هم دولت یونان بود. دولت ایران آن وقت دماغش پر باد بود. از خودش راضی بود. یعنی بیادبی میشود لولهنگش خیلی آب میگرفت. کباده ملکالملوکی دنیا را میکشید. بلی، آن وقت در ایران، معشوقالسلطنه، محبوبالدوله، عزیزالایاله، خوشگلخلوت، قشنگحضور، ملوسالملک نبود. ملاهای آن وقت هم چماقالشریعه، حاجبالشریعه، پارکالشریعه نداشتند. خلاصه آن وقت کالسکةالاسلام، میز و صندلیالمذهب، اسبِ روسیالدین وجود نداشت. خوش آن روزها واقعآ که درست عهد پادشاه وزوزک بود. مَخْلصِ کلام، یک روز دولت ایران لشکرهای خودش را جمع کرد. یواش یواش رفت تا پشت دیوار یونان. برای داخل شدن یونان یک راه بیشتر نبود که لشکر ایران حکمآ باید از آن راه عبور کند. بلی، پُشت این راه هم یک کوچه آشتیکنان مسجد آقاسیدعزیزالله، یعنی یک راه باریک دیگر بود، ولی لشکر ایران آن راه را بلد نبود. همینکه لشکر ایران، پشت دیوار یونان رسید، دید این یونانیهای بدذات هفتخط، با قشون جلو راه را گرفتهاند.
خوب حالا ایران چه خاک به سرش کند؟ برود چطور برود، برگردد چطور برگردد. ماند سفیل و سرگردان. خدا رحمت کند شاعر را خوب گفته است: «نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم» الخ. از آنجا که باید کارها راست بیاید یکدفعه لشکر ایران دیدند یواشکی یک نفر از آن جعفرقلیآقاها پسر بیگلرآقاهای قزاق یعنی یک نفر غریبنواز، یک نفر نوعپرست، یک نفر مهماندوست از لشکر یونان جدا شد. و همه جا پاورچین پاورچین آمد تا اردوی ایرانیها و گفت: «سلامٌ علیکم، خیرمقدم، خوش آمدید، صفا آوردید، سفر بیخطر.» ضمنآ آهسته با انگشتِ شهادت آن کوچه آشتیکنان را به ایرانیها نشان داده، گفت: «ما یونانیها آنجا لشکر نداریم، اگر شما از آن راه بروید میتوانید مملکت ما را بگیرید.» ایرانیها هم قبول کرده و از آن راه رفته داخل خاک یونان شدند.
✍🏻: #علیاکبر_دهخدا
📚: چرند و پرند
او نقش بسیار مهمی جنبش مشروطه اجرا کرد و در روزنامهی صوراسرافیل مقالات طنزی را با امضای دخو به چاپ رساند. مجموع آن مقالات حالا همین کتاب چرند و پرند است.
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
჻ᭂ 🔅تک بیت خاص🔅ᭂ
گر در اوج فلکم ، باید مرد
عمر در گند به سر نتوان برد
✍#پرویز_ناتل_خانلری
خانلری جزو نخستین گروه دریافتکنندگان دکترای زبان و ادبیّات فارسی از دانشگاه تهران بود. موضوع پایاننامهاش «تحوّل غزل در شعر فارسی» بود.
در خردادِ ۱۳۲۲ نخستین شماره از مجلّهٔ ادبی سخن را انتشار داد.
از مهمترین خدماتِ خانلری، تأسیسِ بنیاد فرهنگ ایران بود؛ بنیاد فرهنگ ایران در مدتِ فعالیتِ خود بیش از سیصد کتاب منتشر کرد که غالبِ آنها متون و پژوهشهای مهمّی در جنبههای مختلفِ ادبی و تاریخی و علمی بود.
👈🏻 هوش مصنوعی، شما را به دیدار با دکتر پرویز ناتل خانلری دعوت میکند.
@sobhosher