هیچ وقت این جنس رفتارا رو نمی فهمم،
به خصوص وقتی عکس قاتل رو می بینی، میگی چه طور با این قد وزن تونسته یه ورزشکار رو به قتل برسونه،
الان کل کشور رو می خواین بسیج کنین یه قاتل رو پیدا کنن، بقیه قاتل ها و قتل ها چی؟
بعد قاتل رو پیدا می کنن، مقتول زنده میشه؟
این پادکست دو قسمت بود که فعلا قسمت دومش منتشر شده.
با پیمان درباره نوع نگاه رایگان به آموزش صحبت کردیم،
اینکه صنعت آموزش خیلی به عنوان یه صنعت فهمیده نمیشه.
اپیزود ۳۲ با محمد جعفری: بنیانگذار موسسهی آموزشی بوژان
هرچند که این اپیزود مدتها پیش ضبط شده، متاسفانه مدت زیادی طول کشید تا منتشر بشه، هرچند که موضوع صحبت هنوز تازه است.
محمد جعفری رو پروداکت منیجرها خوب میشناسن. محمد کسیه که موسسهی آموزشی بوژان را برای تربیت مدیران محصول راه انداخت و نه تنها در آموزش، بلکه در ایجاد کامیونیتی حول مدیریت محصول معروفه.
در این قسمت صحبت کردیم:
- آموزش به عنوان صنعت
- مدیریت محصول
- آموزش مدیریت محصول
- مخاطبین آموزشگاهها
- برگزاری باکیفیت دورهها
- کامیونیتی ساختن
اپیزود در یوتیوب، اسپاتیفای، کستباکس و اپلپادکست -والبته هر اپ پادکست دیگری- بارگذاری شده است.
📌 کانال @peymanfakharian
اخیرا خیلی زیاد پیج های اینستاگرامی مختلف رو فالو می کنم و بررسی می کنم،
قبلا هم یه مدت این کار رو می کردم،
اینستاگرام فقط یه راز داره، اینکه چه محتوایی روی اون آدم یا برند که اون سبک محتوا رو تولید می کنه نشسته،
یعنی گاهی وقت ها یه سبک محتوا فقط به یه فرد خاص میاد، از چهره ش گرفته، لحنش گرفته، اکتش گرفته، بادی لنگویجش گرفته، تن صدا و لهجه ش گرفته، جنس محتوا، استایل، خود حرف، قصه و همه چی و همه چی،
میام توی دل کار می بینم همینه، فاندری می تونه توی یه بیزینس موفق باشه، که عمیقا اون بیزینس به روحیاتش بخوره و راز همینه که فرد در گذر زمان با آزمون و خطا کشف می کنه که چی بهش بیشتر می خوره و با اون عمیقا ارتباط میگیره،
یکی خیلی براش کشف این راز مهمه و سعی می کنه همه جوره کشفش کنه، اینکه چه چیزی به بهترین شکل ممکن روش نشسته،
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره، شاید یک سال، شاید سه سال، شایدم ده سال،
اون صبری که کارآفرینا ازش صحبت می کنن،
کسی که می خواد سال ها از زندگیش رو دنبال این باشه که راز خودش و مچ شدن با کسب و کارش کشف کنه، احتمالا خیلی چیزایی دیگه رو نمی تونه خوب کشف کنه، مثلا دوستای بهتر رو، رابطه با کیفیت تر رو، دنیای جذاب تر رو و خیلی چیزای دیگه رو.
من این سال ها کلی ایده رو کوچیک کوچیک تست کردم، انجام دادم،
ولی هیچ کدوم رو از یه جایی به بعد ادامه ندادم،
چون واقعا تا می خواستن شکل بگیرن باید یک تا سه سال از عمرم رو روشون می گذاشتم، که وقتی دیدم باید این عمر رو روش بگذارم بدنم و مغزم خودش رو میکشید عقب و رهاشون می کردم،
مثل قبل انرژی و انگیزه ش رو دیگه ندارم، هیجانش هم خیلی مقطعی و گذرا میاد و میره،
روز به روز خیلی برام پر رنگ تر میشه که یه چیزی رو ساختن هر چقدر کوچیک چقدر ارزشمنده،
چون اون ساختنه حتما کلی فداکاری توش بوده که شکل گرفته، کلی زحمت کشیدن بوده که شاید خیلیا ندیدنش،
پول در آوردن با مدل کارمندی خیلی آسون و جذابه واقعا،هر چفدر می خوان آدما غر بزنن، شاکی باشن، از بی نظمی ساختارها و هر چیزی که هست بگن، همون فرد وقتی می خواد خودش یه چیزی رو خلق کنه و درآمد داشته باشه واقعا باید برای حداقل ترین درآمدها، شبانه روزی زحمت بکشه،
ممکنه کار توی شرکتی یا جایی، خسته کنه، فرسوده کنه و یا آدم بگه استقلال تصمیم گیری ندارم، کافیه فقط شیش ماه بیاد و روی یه کار شخصی وقت بگذاره،
تازه اون موقع می فهمه که چقدر پول درآوردن و تصمیم های هر لحظه کسب و کاری چقدر آزاردهنده س،
من این نسخه رو برای کسی تجویز نمی کنم، اما حتما اگه کسی دوستم باشه بهش می گم تجربه ش کنه،
مثل هر تجربه ی دیگه ای که چالش و یادگیری های خاص خودش رو هم داره.