Каталог каналов Новое Каналы в закладках Мои каналы Поиск постов
Инструменты
Мониторинг Новое Детальная статистика Анализ аудитории Telegraph-статьи Бот аналитики
Полезная информация
Инструкция Telemetr Документация к API Чат Telemetr
Полезные сервисы
Защита от накрутки Создать своего бота Продать/Купить канал Монетизация

Прикрепить Телеграм-аккаунт Прикрепить Телеграм-аккаунт

Телеграм канал «عشق و نور»

عشق و نور
2.0K
0
2
0
606
بیداری معنوی با نرمین

لینک گروه سلام زندگی👇

https://t.me/salamzendgi7

لینک صوتی های نرمین👇


https://t.me/narminbgs
Подписчики
Всего
1 224
Сегодня
0
Просмотров на пост
Всего
57
ER
Общий
4.94%
Суточный
4.2%
Динамика публикаций
Telemetr - сервис глубокой аналитики
телеграм-каналов
Получите подробную информацию о каждом канале
Отберите самые эффективные каналы для
рекламных размещений, по приросту подписчиков,
ER, количеству просмотров на пост и другим метрикам
Анализируйте рекламные посты
и креативы
Узнайте какие посты лучше сработали,
а какие хуже, даже если их давно удалили
Оценивайте эффективность тематики и контента
Узнайте, какую тематику лучше не рекламировать
на канале, а какая зайдет на ура
Попробовать бесплатно
Показано 7 из 2015 постов
Смотреть все посты
Пост от 24.08.2025 22:29
25
0
0
مرگ تولدی ست در لباس مبدل
👍 1
Пост от 24.08.2025 22:27
24
0
0
اگر برای یک دقیقه همه افکار را کاملا کنار بگذاری، برای یک دقیقه بودا شده‌ای. #سئونگ_سن
1
Пост от 24.08.2025 21:56
29
0
0
خوشبختی چیزی نیست که بتوانی آن را به تملک مادام‌العمر خود درآوری این فکر باطل را از سرت بیرون کن
👍 1
Пост от 24.08.2025 21:53
28
0
0
#مراقبه
Видео/гифка
Видео/гифка
Пост от 24.08.2025 21:27
34
0
2
از هرچه بترسی به طرف آن کشیده می شوی، #ترس_و_ابتلا  دو روی یک سکه اند. هرچه بیشتر بترسی، بیشتر به موضوع ترس خود دچار می شوی. اگر ترسی نباشد ، ابتلایی هم نیست . اگر ابتلایی نباشد ، چیزی وجود ندارد که از آن بترسیم باید از خواب برخیزی و هوشیارانه زندگی کنی اگر بدانی جسم نیستی ، ترسهایت خواهند ریخت این چیزی است که در #سلوک به آن خواهی رسید این چیزی است که من کمک می کنم تا بفهمی: تو بدن و یا ذهن خود نیستی . #اﺷﻮ
👍 1
Пост от 24.08.2025 21:22
30
0
0
فصل نهم کتاب انقلاب(سوترا های کبیر) سوترا: آن مهمان را که دوست دارم درون من است ای دوست؛ تا زنده هستی امید آن مهمان را داشته باش؛ تا زنده هستی به آن تجربه جهش کن؛ تا زنده هستی فکر کن و فکر کن آنچه تو “رستگاری” می‌خوانی به زمان قبل از مرگ تعلق دارد. اگر تا زنده هستی طناب‌هایت را قطع نکنی، آیا فکر می‌کنی پس از مرگ اشباح چنین کاری می‌کنند؟ این فکر که روح به شعف متصل می‌شود، چون فقط بدن فاسد شده؛ تمامش افسانه است. آنچه اکنون یافت شود، آنوقت یافت می‌شود. اگر اکنون چیزی پیدا نکنی، پایانت فقط در منزلی در شهر مردگان خواهد بود. و اگر اکنون با الوهیت عشقبازی کنی، خواسته‌هایت در زندگی بعدی ارضاء خواهند شد. آنگاه در حقیقت غوطه‌ور شو، پیدا کن که آموزگار کیست، آن صدای عظیم را باور کن. پیشگفتار اشو: کبیر این را می‌گوید: “وقتی آن مهمان را می‌جویی، شدت شوق برای مهمان است که تمام کار را انجام می‌دهد بزرگترین اسرار در زندگی، خودِ زندگی نیست، بلکه مرگ است مرگ نهایت و غایت زندگی است اوج شکوفایی زندگی است در مرگ تمامی زندگی جمع‌بندی می‌شود، در مرگ است که تو می‌رسی. زندگی زیارتی به سوی مرگ است. از همان ابتدا، مرگ در حال آمدن است. از زمان تولد، مرگ شروع کرده به آمدن به سوی تو، تو شروع کرده‌ای به حرکت به سمت مرگ و بزرگترین مصیبتی که برای ذهن انسان رخ داده این است که او با مرگ مخالف است مخالفت با مرگ یعنی: تو بزرگترین راز زندگی را از دست خواهی داد و مخالفت با زندگی همچنین به این معنی است که: تو خودِ زندگی را نیز از دست خواهی داد زیرا مرگ و زندگی عمیقاً درهم‌ آمیخته‌اند، دوتا نیستند زندگی رشد کردن است مرگ شکوفایی زندگی است سفر و مقصد ازهم جدا نیستند سفر به مقصد ختم می‌شود و مرگ را باید اوج زندگی دید. آنگاه بینشی متفاوت برمی‌خیزد. آنوقت از مرگ پرهیز نمی‌کنی، آنگاه ضدّمرگ نیستی آنگاه از راز آن به هیجان می‌آیی و شروع می‌کنی به لذت‌بردن و مراقبه روی آن و مرگ به شکل‌های مختلفی می‌آید وقتیکه می‌میری، این فقط یکی از شکل‌های مرگ است. وقتی مادرت می‌میرد، این نیز یک مرگ برای تو است. زیرا مادر با تو عجین بوده، بخش بزرگی از وجودت را اشغال کرده بود و مادر مرده است. آن بخش درونی تو مرده است. پدرت خواهد مرد، برادرت، خواهرت، دوستت. حتی وقتی دشمنت هم می‌میرد چیزی در تو می‌میرد، زیرا دشمن هم در تو عجین شده بود. تو احساس کمبود و دلتنگی می‌کنی، هرگز مانند قبل نخواهی بود پس چنین نیست که مرگ فقط با مرگ تو می‌آید، مرگ از راه‌های بسیار وارد می‌شود. مرگ همیشه می‌آید. وقتی کودکی‌ات ناپدید شده و یک مرد یا زن جوانی می‌شوی، نمی‌توانی ببینی؟ مرگ اتفاق افتاده کودکی دیگر وجود ندارد، کودکی مرده است آن در بسته شده است. نمی‌توانی به عقب برگردی، برای همیشه رفته است: تو بعنوان یک کودک مرده‌ای. و سپس یک روز جوانی به کهنسالی حرکت می‌کند. آن جوان بازهم مرده است. هزار و یک مرگ وجود دارد. دراقع، اگر عمیقاً و نافذ نگاه کنی، خواهی دید که هرلحظه در حال مردن هستی، زیرا هرلحظه تغییر می‌کنی چیزی از وجودت به بیرون می‌لغزد و چیزی وارد وجودت می‌شود. هرلحظه یک زایش و یک مرگ وجود دارد. تو در میان این دو ساحلِ مرگ و زندگی جریان داری رودخانه‌ی زندگی تو فقط به سبب این زایش و مرگ امکان دارد. و این جریان هرلحظه ادامه دارد این روندی بسیار ساکت است. و چنان پشت سرهم و بی‌وقفه ادامه دارد که آن را نمی‌بینی، ولی بسیار آشکار است چیزی که واضح و آشکار باشد، فراموش می‌شود تو فقط به چیزهایی توجه می‌کنی که ناگهانی اتفاق بیفتند، فقط چیزهایی را درنظر می‌گیری که ناگهانی باشند. و مرگ یک روند یکنواخت است برای همین هیچ توجهی به آن نداری شکل‌های حتی ظریف‌تری از مرگ وجود دارند وقتی عاشق می‌شوی، می‌میری عشق مرگ است مرگ در خلوص آن وفقط کسانی که آماده‌ی مردن باشند قادر به عشق ورزیدن خواهند بود.اگر از مردن بترسی، همچنین از عاشق‌شدن هم خواهی ترسید. برای همین است که عشق در دنیا گم شده است عشّاق درهمدیگر می‌میرند.و فقط آنان که آماده باشند در همدیگر بمیرند،عاشق می‌شوند یا تسلیم شدن به یک مرشد. این یکی از عمیق‌ترین مرگ‌هاست: نفْس می‌میرد و ناپدید می‌شود. اینها همه شکل‌هایی از مرگ هستند و مرگ همیشه می‌آید فرد باید بیاموزد که چگونه زندگی کند و چگونه بمیرد راه مردن چنین است: پر از عشق، پر از نیایش، آماده برای رفتن به آن ماجراجویی که مرگ خوانده می‌شود بدن خواهد رفت؛ تو بعنوان یک پدیده‌ی جداگانه در آن کُلّ ناپدید خواهی شد ولی این اشتیاقِ عشق است عشق می‌خواهد که ناپدید شود عشق می‌خواهد که بمیرد عشق می‌خواهد تا با آن کُلّ یکی شود. نمی‌خواهد جدا بماند. این اشتیاق برای یکی بودن با کُلّ، #عشق_است #اشو #انقلاب: تفسیر اشو از سروده‌های کبیر
Пост от 24.08.2025 21:12
31
0
0
شبی در محفلی با آه و سوزی شنیدستم که مرد پاره دوزی چنین می‌گفت با پیر عجوزی گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی بدستم گرفتم آن گل و کردم خمیری خمیری نرم و نیکو چون حریری معطر بود و خوب و دلپذیری بدو گفتم که مشکی یا عبوری که از بوی دلاویز تو مستم همه گل های عالم آزمودم ندیدم چون تو و عبرت نمودم چو گل بشنید این گفت و شنودم بگفتا من گلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گُل نشستم گل از اندر زیر پا گسترد پر کرد مرا با همنشینی مفتخر کرد چو عمرم مدتی با گل گذر کرد کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم ملک‌الشعرای بهار 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Смотреть все посты