دیگر سرزنده نبود. بیشتر اوقاتش به دلنگرانی میگذشت. انرژیای که روزگاری صرف عشق ورزیدن به زندگی میکرد، حالا داشت صرف دوام آوردنش میشد.
• ویت تان نوئن / شکوفه میبدی
@fatemepakbaz
ناگهان اشتياق عجيبی احساس كرد كه همه چيز را همينجا رها كند و خود به همان جايى برود كه از آن آمده بود، و برود به جايى، هر چه دورتر بهتر، جايى دور افتاده و فوراً برود، بیخداحافظى با كسی.
فئودور داستایفسکی، ابله